کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل     قالب شعر : مربع ترکیب    

رسـیــدم بـاز هـم بـی‌اسـتــخــاره            حـرم حـال خـوشی دارد دوبـاره
شب است و آسمان با یک اشاره            به روی صحـن می‌ریـزد ستـاره


دوبـاره دل فـقـیـرِ خانـه‌زاد است
مـقـیـم جـنّـتِ بـاب
الـجـواد اسـت
تمـاشـا می‌کـنم این تاب و تب را            چـشـیدم دم به دم طـعـم رطب را
بـبـیـن مــولـودِ آئـیــنـه نـسَـب را            چـراغـان می‌کـنـد مـاهِ رجـب را
خــبــر آورده ام حــیّ سـبــحــان
پـدر شد
حـضرتِ شـاهِ خـراسـان
سلامی عرض کردم محضرِ یار            مـبـارک بـاد گـفـتم!
کـردم اقـرار
که هـر ثـانـیـه مشـتـاقـم به دیدار            زدم رویِ ضریحش بوسه ده بار
دل از من برده؛
خـیلی بی‌قـرارم
جـواد إبن
رضـا را دوسـت دارم
دو چـشـمـانـش پـنـاهِ اهـل عــالـم            دعـایـش بـهـتـرین دارو و
مـرهم
به عـشـقـش می‌چکـد بارانِ نم نم            نـگـاهـش هـسـت اعـجـازِ دمـادم
به روی سنگ اگر
ذکری بخواند
سـریـعـاً مـی‌شـود دُرّ و زبـرجـد

همان ذکری که عشقِ « إن یکاد» است            جواد است و جواد است و جواد است
کـرامـاتش چـنان در ازدیاد است            بـسـاطِ حـاتـم طـایـی کـساد است
شـبـیه حـضرت موسی بن جعفر
به سائل می‌دهد از هر
چه بهـتـر
همان عشقی‌ست که در جستجویم            گــدای او شـــدن؛ شــد آرزویـــم
کـنـارش گرچه غـرقِ گـفـتـگویم            نـیـازی نیست از حـاجـت بگـویم
نـشــسـتـم تـا کـه از مـاهِ مـنـیـرم
بـراتِ
کـربـلا عــیـدی بـگـیــرم!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

خـبـر آورده با خـود نـصّ قـرآن            پـدر شد حـضرتِ شـاهِ خـراسـان

مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد غفورزاده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده

آیـد نـسـیـم از ره و مُـشـک تـر آوَرَد            عـطـر بـهـار از دمِ جـان‌پـرور آوَرَد

با مـوکـب معـطّـر خود این مـسیـح‌دم            یک بوسـتان بنـفـشـه و نیلـوفـر آورد


در حیرتم که این نَفَس قـدسی از کجا            سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد

این پیک مُشک‌بوی مگر از مدینه است            کز هر گـذر که می‌گـذرد گل برآورد

آری نسـیم چون طرب‌انگـیز می‌شود            گـل‌هـای بــاغ را بـه تــرنّــم درآورد

گـل‌هـای بـاغ را به ارادت نـثـار کـن            در پـای آن‌ کـه مــژدۀ آن دلـبـر آورد

آن دلـنـوازِ عــالــم و آدم کـه آسـمـان            حاشا که از رُخَش مهِ روشن‌تر آورد

شاید که ماه سر به گـریـبان فرو بَرَد            کز جَیب «خیزران» مهِ نو سر برآورد

این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست            این است آن صدف که مِهین گوهر آورد

تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد            جـبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد

دلبـند مرتـضی و جگـر گـوشۀ رضـا            با خود جـلال و جـلـوۀ پیـغـمبر آورد

شـب‌های انتـظـار پـدر را به راسـتی            صبح جـمال و جلـوۀ او بر سر آورد

آن نـازنـین ‌پـدر که فـروغ هـدایـتـش            اندیـشـه را به وادی حـیـرت درآورد

هــمــراه بــا تــرنّــمِ لالایــی جــــواد            اشک از غـم فـراق به چـشم تر آورد

شب‌ها کـنار بـستر نازش به ارمغـان            چشمی پُرآب و چشمه‌ای از کوثر آورد

جای شگفت نیست که افلاک سر فرود            پیـش جلال و شوکت این رهبر آورد

ابــر عـنـایـت و کــرم و الـتـفــات او            آفــاق را هــر آیــنــه زیـر پــر آورد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

بار دیگر عشق با الفاظ من هـمراه شد            باز شعـرم از شعـور تـازه‌ای آگـاه شد

نغـمـه و گـلـبـانگ جـانم یا ولی الله شد            صحبت از خورشید شد از آسمان از ماه شد


فیض نوری آمد وطبع مرا پُر نور کرد

جلوۀ ماه رجب قلب مرا مسـرور کرد

با گل رویت جهان را باز گلشن کرده‌ای            غنچۀ لبخند را غرق شکـفـتن کرده‌ای

سـاحـت بـاغ تـولا را مـزیّـن کـرده‌ای            دیدۀ خورشید دل را باز روشن کرده‌ای

ماهی و هفت آسمان عشق همرنگ تو بود

خوب شد زود آمدی خورشید دلتنگ تو بود

چـشم تا وا می‌کنی دنیا سلامت می‌کند            شهر یثرب، کعبه و بطحا سلامت می‌کند

جـبـرئیل از عـالـم بالا سـلامت می‌کند            پلک تا بر هم زنی بابا سـلامت می‌کند

بر خدایی چهرۀ تو بس که او دل باخته

گونه‌های اطهرت از بوسه گل انداخته

جود را گفتم صدا می‌زد که دریایش تویی            عـلم را گـفـتم نـدا در داد دانایش تویی

عشق را گفتم صدا زد شور وغوغایش تویی            «یامن ارجوه لکل خیر» معنایش تویی

مهر و ماه آسمان نوری ز مشکات توأند

عـالم و آدم گدای جود و خـیرات توأند

از کلام وحی گشته نور باران سینه‌ات            عـلّم‌الاسـما بود یک گـوهر گنجـینه‌ات

می‌درخشد تا قیامت پرچـم سبـزیـنه‌ات            پـور اکـثـم‌هـا هـمه مـاتـند در آئـینه‌ات

صحبت از دریا اگر چه در حد این قطره نیست

آن که فیض از تو نبرده، ای فروغ دیده کیست؟

مـژدۀ آزادگی را بـر اسـیـران می‌دهی            نور بر آئیـنۀ روشن ضمیران می‌دهی

رشته مروارید را دست فقیران می‌دهی            بهتر از آن را اگر که بر امیران می‌دهی

می‌کنی بر دشمن دین با کرم روشنگری

«قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری»

آسـمان خـاک قـدم‌هـای تو را بر داشته            قـبضۀ خـاک تو را بهـر شـفا بر داشته

عطر جانبخش تو را با خود صبا برداشته            هر که با نـام شـما دست دعـا برداشـته

بر روی بال دعای خویشتن گُل می‌زند

با تـولای شـما بـر آسـمـان پُـل می‌زند

من که با ذکـر مـدام تو عـبادت می‌کنم            کی تولای تو را با نفس قسمت می‌کنم

گرچه از هجران کوی تو شکایت می‌کنم            از همین‌جا با شما قصد زیارت می‌کنم

یا ولـی الله! ای نـور دو عـالـم؛ السّلام

یا امین الله، ای فـیـض مـعـظم؛ السّلام

آفـتـابـا ذره‌ات را آسـمـان پــرواز کـن            بر محبانت دری از لطف و احسان باز کن

در کلام من به وصف خویشتن اعجاز کن            توشۀ فـردای رستاخـیز ما را ساز کن

گرچه شعر این «وفایی» نیست مانند کمیت

هـدیه‌ای آورده‌ام بهر رئـوف اهل بیت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گرچه شعرم ای «وفایی» نیست مانند کمیت            هـدیه‌ای آورده‌ام بهر رئـوف اهل بیت

مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

جلـوه‌ها بسـیار اما دل یکی، دلـبر یکی            بین این میخانه‌ها، باده یکی ساغر یکی
ریشه‌های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی            تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی


چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی‌ست
سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی‌ست

وا شده امشب به سمت آسمان‌ها پنجـره            می‌شود گفت از نگاه یار، صدها خاطره
می‌رسد گـاهی از آنجا که نبـاید تـذکـره            من گدای این درم، من کار دارم با گره

از گره‌هایی که کورند عشق پیدا می‌شود
خوش بحال
ما رضا این بار بابا می‌شود

عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد            ابـروی دلـدار ما را قـبلـۀ محـراب کرد
تا رضا را
دیدن این گل‌پسر بی‌تاب کرد            خنده‌ای کرد و دل بابای خود را آب کرد

او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده
آن یـکـی یـکــدانـۀ آغــوش
بــابـا آمــده

جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده            هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده
بارها خـورشید، محو نـور ایمانش شده            عـالـمی دلـبـستـۀ ذکر رضا جـانش شده

خوب شد اصلاً کسی امشب جوابم را نداد
چون عریضه می‌برم مشهد دم باب الجواد

اینکه می‌گویند دستش سفرۀ جود خداست            آیـنـه قـدّی سلـطـان سـریـر ارتـضاست
عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست            کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست

ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است
سائل و مسکین کنار
سفره او راحت است

: امتیاز
نقد و بررسی

دو بند آخر این شعر به دلیل پرداختن به ولادت حضرت علی اصغر در دهم رجب حذف شد، برای اثبات تحریفی و ساختگی بودن این تاریخ ابتدا باید سن این نازدانه را در منابع تاریخی و مقتلی معتبر جستجو نمود تا به پاسخ صحیح دست یابیم!!  در دو کتاب در تاریخ یعقوبی ج۲ ص ۲۴۵( قرن سوم ) و تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ ( ص ۱۵۰) ( قرن دوم هجری )  آمده است که آن کودک در همان روز به دنیا آمده بود. در تاریخنامه طبری ( ج ۴ ص ۷۱۰ ) یک ساله، در الطبقات الکبری (ج ۵ ص ۱۰۱) سن او سه ساله ذکر شده است،

در شش کتاب تاریخ الامم والملوک ج  ص ۴۴۸؛ الفتوح ج ۵ ص ۱۱۵؛ إعْلام الوَری ص ۳۴۷، کَشف الغُمَّة ج ۲ ص ۲۰۰؛ جلاءالعیون ص ۵۷۴؛ الاحتجاج ج ۲ ص۹۹؛ هم با کلمه « کودکی»  از او یاد شده است و هیچ سن دقیقی برای ایشات تعیین نشده است.

و در کتب تَذْکِرَةُ الْخَواص ص ۳۲۸، اللهوف ص ۱۰۲؛ مقاتل الطالبیین ص ۹۵؛ الارشاد ج ۲ ص ۱۶۱؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۸۶؛ اخبارالطوال، البِدایَةوالنَّهایة ج ۸ ص ۱۸۶؛، مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۳۷؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج ۲ ص ۳۱۴؛ منتهی الآمال ص ۴۵۹؛ نفس المهموم ص ۳۰۶؛ بحارالأنوار ص ۴۵ ص ۴۶؛ عبارت « کودک خردسال » ذکر شده است و دو کتاب در مُثیرُالأحْزان ص ۲۵۱؛ روضة الواعظین ص ۳۰۹؛ و زیارت ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) عبارت « کودک شیر خوار»  نام برده شده است.

همانگونه که مستحضر شدید در هیچ یک از این کتب معتبر قرن اول تا چهاردهم ذکری از شش ماهه بودن حضرت علی اصغر علیه‌السلام نشده است که نه تنها در این کتب بلکه در هیچ یک از منابع قرن اول تا چهاردهم شش ماهه بودن حضرت علی اصغر علیه‌السلام نیامده است و برای اولین بار در قرن چهاردهم یعنی بعد از کذشت ۱۴۰۰ سال آنهم بدون ذکر سند در کتاب ذخیرة الدارین (۱۴۱) مرحوم حائری سن این کودک نازدانه شش ماهه ذکر شده است و بعضی از کتب امروزی نیز این گزارش را بازنشر داده اند.

تا اینجای کار معلوم شد تصریح سن شش ماهه در هیچ کتاب معتبری تا قرن چهاردم نیامده است و بعد از ۱۴۰۰ سال از گذشت واقعه عاشورا آن هم بدون هیچ استنادی در کتابی امروزی ذکر شده است!!! اما در مورد تعیین روز دهم رجب به عنوان سالروز ولادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام که حداکثر ۱۸ سال است رواج یافته است و قدمت این تحریف حتی کمتر از بیست سال است باید بگوئیم این قصه اولین بار در سال ۱۳۸۳( در کتاب سحاب رحمت نقل شده است ( این کتب از نظر علما و مورخین جزء کتب تحریفی شناخته شده است،)  جالب است بدانید که ایشان از قول کسی بنام علی اکبر تبریزی می نویسد که در حرم امام رضا علیه‌السلام نشسته بودیم و من حاجتی از امام رضا علیه‌السلام خواستم ناگهان فردی آمد و در گوش من گفت که در شب ۹ یا ده رجب برای ولادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام جشن بگیر بعداً محاسبه کردم دیدم این تاریخ تا روز عاشورا دقیقا شش ماه است!!! 

حال خود قضاوت بفرمائید با چه شیوه هایی دست به تحریف و بدعت می زنند!!! جالب است بدانید در استفتاعی که از بعضی از مراجع شده است اینگونه سند سازی ها کاملا مردود اعلام شده است و در واقع آن را جزء منکرات اعلام کرده اند به عنوان مثال از حضرت آیت الله امام خامنه ای اینگونه سوال شده است که : در بعضی از هیأت‌های مذهبی مصیبت‌هایی خوانده می‌شود که مستند به مقتل معتبری نیست و هنگامی که از خواننده مصیبت از منبع آن سؤال می‌شود، پاسخ می‌دهند که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این‌گونه به ما فهمانده‌اند و یا ما را راهنمایی کرده‌اند و واقعه کربلا فقط در مقاتل نیست و منبع آن هم فقط گفته‌های علما نمی‌باشد بلکه گاهی بعضی از امور برای مدّاح یا خطیب حسینی از راه الهام و مکاشفه مکشوف می‌شود، سؤال من این است که آیا نقل وقایع از این طریق صحیح است یا خیر؟ و در صورتی که صحیح نباشد، تکلیف شنوندگان چیست؟ 

معظم له به عنوان ولی فقیه زمان و نائب صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه پاسخ فرموده اند: نقل مطالب به‌ صورت مزبور بدون این‌که مستند به روایتی باشد و یا در تاریخ ثابت شده باشد، وجه شرعی ندارد  و تکلیف شنوندگان نهی از منکر است ( حضرت آیت الله خامنه ای رساله اجوبه الاستفتاات، س ۱۴۵۹و ۱۴۴۶

مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیه‌السلام

شاعر : رضا یعقوبیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : قصیده

امشب از لطف خداوند گلی وا شده است           این گل از باغ رضا زینت دنیا شده است

در سحرگاه دهم روز رجب سر زد ماه           که جهان روشن از این ماه دل آرا شده است


آمده نـور دل حـضرت ثـامن به جـهـان           یثرب از مقـدم او طور تجـلا شده است

آسمان غرق ستاره شده از شور و شعف           بار دیگر به جهان مـاه هـویدا شده است

نهمین گلبن عصمت به جهان جلوه نمود           عالمی مست بوی این گل زیبا شده است

آمـده مـظـهــر خـلاق مــبـیـن از جـنّـت           شادمان قلب نبی خواجۀ اسرا شده است

آمده ابن رضا نـور دو چـشـمـان بـتـول           شادمان از قـدمـش چهـرۀ بابا شده است

چون خدا کرده عـطا بر گل هـشتم هدیه           در جنان شاد دل حیدر و زهرا شده است

سـر زده مــاه درخـشـنـدۀ آل عـصـمـت           روشن از نور رخش گنبد مینا شده است

شادمـان گـشـته دل جـمـله محـبان زیـرا           هدیه‌ای از سوی حق بر همه اعطا شده است

امشب از یمـن قـدوم گل زهـرای بتـول           بر همه عـالـمـیان لـیـلـۀ احـیا شده است

بس‌که زیباست جواد ابن رضا، ارض و سما           بهر دیدار رخـش چـشم تماشا شده است

بر همه اهل جهان از کـرم و لطف خدا           این گل فاطمـیون کعـبۀ دل‌ ها شده است

نهمین عصمت حق؛ رهبر و روشنگر دین           رهـنـمـای هـمۀ مـردم دنـیـا شـده اسـت

در مـیـان هـمۀ اهـل زمـین، اهـل سـمـا           این پسر روح دعا مظهر تقوا شده است

نجل سوم عـلی است او ملقـب به جـواد           بعد هشتم مه دین بر همه مولا شده است

کرم و جود و عطا رحمت و ایمان و سخا           همه با آمـدن اوسـت که معـنا شده است

شــاد بـاشـیـد ز یـمـن قــدم پــاک جـواد           شـامل ما کـرم خـالـق یـکـتـا شـده است

یک نگـاهش بَرَد از قلب همه عـالم غـم           شیعه با یک نگه اوست که آقا شده است

این جواد است که چون جدّ گرامش حیدر           از کـرامات خدا شافع عـقـبی شده است

شـکــر لله شـده‌ام عــبــد و غــلام در او           طبع من از کرم اوست که گویا شده است

اینکه گردیده (رضا) ریزه‌خور خوان شما           با دعا و کرم و لطف تو مولا شده است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

آمـده مـظـهــر خـلاق مــبـیـن در جـنّـت           شادمان قلب نبی خواجۀ اسرا شده است

این جواد است که چون جدّ کرامش حیدر           از کـرامات خدا شافع عـقـبی شده است

مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

ای دوست مـراد اهل‌بیت آمده است            یک گـل ز نـژاد اهل‌بیت آمده است

امـروز تــمــام سـائـلان مـی‌گـویـنـد            مـیـلاد جـواد اهـل بـیـت آمـده است


********************

امشب که جواد قامت افـراشته است            با جلـوۀ خود بذر سحـر کاشته است

گر غرق به نور است زمین، شمس شموس            گل‌بـوسه ز روی مـاه برداشته است

********************

درمـانـده‌ام از دوست فـرج می‌طلبم            سرخـط سفـر به سوی حـج می‌طلبم

من عیدی خود را شب مـیلاد جـواد            از درگـه ثـامـن الحـجـج مـی‌طـلـبـم

********************

گـنـجـیـنه‌ای از جـود و سخا آوردند            آئـیـنـه‌ای از صـدق و صـفـا آوردند

با خـلـق جـواد اهـل‌بیت از فردوس            یک دسـتـۀ گـل بـهـر رضـا آوردنـد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آمدی و غـصه‌ها از خـانۀ دل جمع شد            وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد
از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب            صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد


سفره‌های وصله‌دار و خالی از یک لقمه نان            با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد
شاعران دیوانـۀ عـطر گـریـبانت شـدند            آنچنان که دیگر از دور تو عاقل جمع شد
حضرت إبن الرضا! با هر حدیثِ نافذت            پهن شد حق و بساط کفر و باطل جمع شد
علم تو خورشید بود و کاملا ظلمت شکن            خوش درخشیدی اگر که شمع محفل جمع شد
مرجع تقـلـیدهامان پیـش تو زانـو زدند            صد رساله گفتی و حلّ المسائل جمع شد
هر کجا با هر زبانِ حال، سمتِ مرقدت            عرض شد تا که سلامی؛ بُعد منزل جمع شد
ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر            سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد
بی‌سر و پا آمدیم و بعدِ یک إذن دخول            برگۀ حاجاتمان با دستِ دعبل جمع شد
صف کشیدیم و
شفاعت را تمنّا می‌کنیم            گفت می‌آیم سه جا و خاطرِ دل جمع شد!

: امتیاز
نقد و بررسی

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر            سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

آمد به جهان آنکه به ما باب مراد است            با آمدنش قلب رضا روشن و شاد است
کشکول گدایی ببر امشب به حضورش            این ابن رضا، ابن کریم است وجواد است


همنام محـمـد بود او، به به از این نـام            زیــبـا شـجــر بـاغ ولا بـار بـداده‌سـت
از کودکی‌ش میر و امام است به شیعه            فقه نبوی را به یـقـین نـیک نـماد است
بوجـعـفـر ثـانـی بـود و مـظـهـر تـقــوا            در بین همه خلق خدا زین العباد است
مولود رضا منشاء خیر وبرکت‌هاست           
چون مادر خود فاطمه او خیر زیاد است
چشـمان رضا پر شده از نـور خـدایی            مه پارۀ او بر همگـان روی گـشادست
تبریک بگـوئـیم به سلـطـان خـراسـان            زیرا که جوادش
به جهان پای نهادست

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای کسی که هر گره با دست تو وا می‌شود            دردهای بـی‌دوا بـا تـو مـداوا می‌شـود

راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست            در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا می‌شود


این گرفتاری زبان شکر من را هم گرفت            زشتی این روزها، با شکر زیبا می‌شود

ترس تنگی نفس یا ترسْ از تنگی قـبر            ترس دارد بنده از وقتی که تنها می‌شود

التماست می‌کنم فـوراً گناهم را ببخـش            گر نبخشی قـامـتم زیر گـنه تا می‌شود

زحمت من را فقط مـادر تـقـبل می‌کند            بچه بد، دست بر دامان زهـرا می‌شود

هر مریضی را به درگاه رضا می‌آورند            خوش بحال ما که خوشحال است و بابا می‌شود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات پایانی این شعر اشاره به ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام داشت، موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم رجب به هیچ وجه سندیت ندارد و جزء تحریفات و بدعت‌هایی است که حتی سابقه تحریف آن ۱۵سال هم نمی‌شود لذا با عنایت به اینکه یکی از مهم ترین اهداف و رسالت‌های این سایت مقابله با تحریفات است این ابیات کلا حذف شد

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی مهدوی نسب نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

عید در عیدست ماهِ غـرقِ انوارِ رجـب           در مـیان سـال بر (مـاه خـدا) دارد لـقب
شد به عنوان مه مـولـود کـعـبه منتخـب           شد به یمن دو عـلی و دو محمد منتجـب


در رجـب بـاب الـمـراد نسل احـمد آمده

در بـر سـوّم عـلـی، سـوّم مـحـمـد آمـده

شد دهم روز رجب، یک ماه کامل آمده           دلبری شـایـسـته بر دل‌هـای سـائـل آمده
بحرِ غـم‌های رضا را اصل ساحـل آمده           در برش حـیدرجَـنَم، زهـرا شمـایل آمده

شد شکوفا در میان عرش، لبخـند رضا
شد درخـشان آسـمان با ماه دلـبـند رضا

بر رضا شاه خراسان بهتر از این عید نیست           آمده آن شاه که بر عصمتش تردید نیست
گر نباشد نور او در آسمان خورشید نیست           معرفت بر ذات پاکش کمتر از توحید نیست

خط به خط اوصاف او شرحی به اوصاف خداست
او جوادابن علی، دردانۀ مولا رضاست

سروری والانشین از نسل بی‌همتاست او           گوهری نیکوگهر از هشتمین دریاست او
کاظمینش شیعـیان را جنة الـمأواست او           شیعیان را مثل جدّش باب حاجت هاست او

از کرامت او شده باب المـراد اهل بیت
از سخا و جود و رأفت شد جواد اهل بیت

خلقتـش بـوده شـبـیه کـلّ اجـدادش نـکـو           می برد از ابن اکثم عـلم و حلـمش آبـرو
می شود هر شیعه‌ای حاجت روا از جود او           شد بـرای مـا دعــا پـائـیـن پـایـش آرزو

سرمۀ چشمان عشّاق است خاک کاظمین
شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین

اوست الحـق بعد بـابـایش امام و پـیـشوا           می شود او رهنمای شیعیان بعد از رضا
یک نگـاه او شود بر درد بی‌درمان دوا           می شود با حُـبّ او مقـبول طاعات خـدا

شکر ایزد بر رضا هستم غلام خانه‌زاد
زاده من را مـادرم با مِهـر
آقـایـم جـواد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : میثم مومنی نژاد نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مـاه پـیـدا شد و دریـا به تـلاطـم افتاد            لب گـل تر شد و بـاران به ترنم افتاد
آتش عـشق به جـان و دل مردم افـتاد            شجـر، از زادۀ موسی به تکـلم افـتاد


در جواب »ارنی» نور حق از راه رسید
»لن ترانی» نه، که آوای »انا الله» رسید

مژده آمد، که خدا هدیه کند غـفـرانش            سائل آمـد، پی آن بـرکـت بی‌پـایـانش
آهو آمد، که به دلخـواه شود قـربانش            یوسف آمد، که کند
دعوت در کنعانش

خوشه چینند رسولان همه از خرمن او
مرده احـیا شود از نکهت پیـراهن او

عشق با زمـزمۀ خـنـده‌اش آغـاز شده            شعر از صحـبت او قافـیه پرداز شده
خط به خط زندگی‌اش دفتر اعجاز شده            مشت مأمون ز سخنرانی او باز شده

گرچه او کودک و هر چند که کم سال بود
علم در محضر او طفل کر و لال بود

نـور او از افـق زهـرۀ زهـرا تـابـیـد            نـام او آیــنــۀ نــام مـحــمــد گــردیــد
انتظار قدمش گرچه کمی طول کشید            عاقبت
یوسف حُسن ازل از راه رسید

برکت و خیر بود همره فـرزند رضا
نور باران شده افلاک ز لبخـند رضا

هر چه گفتیم و بگوئیم از او کم باشد            مـادح مـادر او سـورۀ مــریـم بــاشـد
کـرمش بر هـمـۀ خـلـق مـسـلـم بـاشد            حرمش کعبۀ مقـصود دو عـالـم باشد

در حریمش به دل این مسئله ظاهر گردد
که به یک روز، دو حج قسمت زائر گردد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه‌ای           خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه‌ای

قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید           یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه‌ای


نورِ چشم هشتمین خورشید دین شد ضامنم           شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه‌ای

تا سحر در فکر لطفش می‌روم تا کاظمین           بـا دلـی آرام بـیـدارم، نـدارم غـصـه‌ای

دوستش دارم! به دست مهربانش بارها           برطرف ‌شد بغضِ بسیارم، ندارم غصه‌ای

با دعایش مشکلاتم یک به یک حل می‌شود           پس اگر گاهی گرفتارم؛ ندارم غصه‌ای

سائلم آنجا که حاجت را نگـفـته می‌دهد           گرچه مدیون و بدهکارم، ندارم غصه‌ای

در دو عالم بر سرم هر چه بلا نازل شود           تا جواد إبن الرضا دارم، ندارم غصه‌ای

: امتیاز
نقد و بررسی

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود لذا بیت زیر تغییر داده شد دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

نورِ چشم ضامن آهو شد امشب ضامنم           شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه‌ای

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : حسین جعفری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

هست در شهر نگاری که دل از ما ببرد            نه دل مـا که دل حـضرت زهـرا بـبـرد

در زمینی که خدا داشت خدایی می‌کرد            دل من بر سـر سـجـاده گـدایی می‌کـرد


شب میلاد جـوادت گل شعـرم بشکـفـت            سیـنه از آتـش دل در غـم جانانه نهـفت

نور چشمان مدینه که به دل سوسو کرد            وقت آن بود و خدا وعدۀ خود را رو کرد

مـاه می‌رفـت بـه آلالـۀ شـب سـر بـزنـد            نـور آمـد به هـمین بیت سحـر در بـزند

دهۀ ماه رجـب نیـمه شبـش مهـتابی‌ست            قلب مادر پـدری غـرق تب بی‌تـابی‌ست

آنچه بالاست در عالم به خدا پرچم توست            شـادی مجـلـسـیان در قـدم مـقـدم توست

رحـمـت نـاب الـهـی بـه پـدر نـازل شـد            عشق بوسید گلش را و غـمش کامل شد

کلّ هستی گل هستی که به دستش می‌داد            نام او گشت جـواد بن کـرم، جود جـواد

قـرّة العـیـن رضا راهـی دنـیا شده است            غـنچۀ بـاغ حـبیبه چه شکـوفا شده است

تا جواد است بخواه از کرمش هرچه که هست            نا امید از در رحمت نشو ای باده پرست

سحری بود و رضا مست گل رخسارش            که جـواد آمد و شد پُر بـرکـت بازارش

آسمان بـاغ گـلش را به رضا می‌بخشید            نقل رحمت ز دل عرش، زمین می‌پاچید

هـشتـمـین پـیک زدم تا به فـغـان آمده‌ام            زیر شمـشیر غـمش رقـص کنان آمده‌ام

هشت من در گروِ نُه شده در شعـر آباد            هشت من هست رضا جان نُه من هست جواد

چـتـر احـسان به سر عـالم و آدم وا شد            ابر عشق آمد و باران زد و گل پیدا شد

قرعۀ جود و سخا هر سحر و شام افتاد            این گـدا بین که چه شـایـستۀ انعـام افتاد

از ازل گـر دل من بـر تـو ارادت دارد            دست بـر دامن پُـر مـهـر جـوادت دارد

خـیزران یافـت مقـامی که شود مادر تو            چو کـبوتر بشود بال و پرش بر سر تو

نـهـمـیـن اخــتــر مــاه نــبــوی آمــده‌ای            دهـم مـاه رجـب سـاقـی ایـن مـیـکـده‌ای

ثـمـر بـاغ رضـا نـوگـل ایـن بــاغ شـده            شربت و شهد و شکـر هـدیـۀ آفـاق شده

منکه در وصف تو اینگونه مهیّج شده‌ام            بـخــدا شـیــفـتـۀ بـاب الـحــوائـج شـده‌ام

پـر قـنـداقـه تـو بـسـتـه شـده بـر مــویـم            که حـدیث کـرم و بخـشـش تو می‌گـویم

مـردم شهـر مـدیـنه همگی خـوشحـالـند            شب مـیلاد جـوادت به جهـان می‌بـالـنـد

پـرِ پـروانگـی‌ات را بـده مـن هـم بـپـرم            عطر ریحانگی‌ات، قسمت من کن بخرم

مزرع سبز فلک، غنچۀ رویت کم داشت            تا مـیانـدار شدی هـیئت ما دم بـرداشت

دم من هست رضا باز دمم هست جـواد            لـبـم از بـوسه ربـایـان بر و دوشـش باد

ما که بـر دامـن تو دست عـنایت داریـم            روز محـشر به خدا چشم شفاعت داریم

می‌کنم خـتمِ سخـن عـشق رضا بـاز آمد            هُـدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد

کاش در جـشن ولادت گـل نـرگـس آیـد            با ظهـورش همه جا نور به مجلـس آیـد

سر داعـش همه جا در همه دنیـا بکـنیم            پـرچـم صـلـح، سـرِ قـلـۀ عـالـم بـزنـیـم

دست در حلقۀ آن زلف نه که خواهش ماست            مشکل عشق نه در حوصلۀ دانش ماست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

شـب مـیـلاد شـما کـاش که نـرگـس آیـد            با ظهـورش همه جا نور به مجلـس آیـد

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

آمـده جـانِ حـضـرتِ سلـطان            نورِ چـشمانِ حضرتِ سلطان

کـوثـرِ دوّمـیـن طـلـوع کـرده            روی دامـانِ حـضرتِ سلطان


عــیــدیِ مـا جـلــو جـلـو آمـد            از شبـسـتانِ حـضرتِ سلطان

مـی‌روم تـا مـدیــنـۀ عــشّــاق            بر سرِ خوانِ حضرتِ سلطان

ریزه خـوارم به سفـرۀ ارباب            سیرم از نانِ حضرتِ سلطان

بابِ حـاجـاتِ خـسـتـگـان آمد

دلــبــرِ یــارِ مــهــربــان آمــد

آمــده نــهــمـیــن گــلِ زهــرا            قابِ عکـسی ز صورتِ طاها

او جواد است و دست و دل باز است            بـخـشـشِ او شـبـیـه یک دریا

با ظهورش چه عالمی برپاست            در دلِ بــا مــلاحــتِ بـــابـــا

مـی‌نـشـیـنـد کـنــارِ گـهــواره            پدری خـسـته غـرقِ در رویـا

اشکِ اندوه و شادی‌اش ممزوج            تا به صبح است این پدر شیدا

دلِ نجـمه به پـیـچ و تـاب آمد

اشکِ شوقش چو دُرِّ ناب آمد

یـا امــامِ رضــا پُــر از دردم            پـاسـخـی ده که سـیدی سـردم

آمـدم تـا کـه در شـبِ مـیــلاد            دورِ دلــدار و دلـبــرت گـردم

کـمـکـم کـن بـحـقِّ فــرزنـدت            روسـیـاهـم بـبـیـن گـنه کـردم

بـه جـوادت قـسـم که لبـریـزم            در حـریـمت اگـر چه نامـردم

مثلِ برگی که از درخت افتاد            برگِ خـشگم شکسته و زردم

یـا امـامِ رئــوف جــانِ جــواد

نوکـرت را مـبـر دمی از یـاد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

تو جواد ابن الرضایی و خدا را مظهری            بر سر شاهان عالم تاجـدار و سروری
کـوثـر دوم ز نـسل اهل بیت مصـطفی            بر رضا گـفـتند ابتر تو به مثل کوثری


ای مبارک مولـد فـرخـنـده بر آل عـلی            راز دار و واقـف اســرار حـیّ داوری
علم تو علم لدُنّی سیرتت چون فاطمه‌است            با همان سن کم خود هم امام و رهبری
ای جوان حـضرت شاه خـراسان رضا            نـام نـامـی‌ت مـحـمـد یـا عـلـی اکـبـری
سوره والشمس از شمس جمالت روشن است            یوسف سلطان طوسی و به سرها افسری
بسکه خوش صورت شدی و سیرتت پیغمبریست            از علی موسی‌الرضا در هر زمان دل میبری
سائلان کـوی تو خود حـاتم طایی شدند            بس کریمی سائلان را از کرامت میخری
شـام میلاد تو مولا من به عـشقت آمدم            گرچه بی‌بال و پرم اما مرا بال و پری
خـانه آبـاد تـوأم تا گـشـتـه‌ام بر تو گـدا            تو محمد گشته‌ای یا کـوثری یا حیدری
تو مفـسّـر بر تـمـام آیـه‌هـای مصحـفی            جزء جزء سوره قرآنی و خود محشری
هر نسیم و شنبم از روح دعایت بهره مند            صبح از عطر مناجات تو بردارد سری
ماه استغفار و توبه ماه پر فیض رجب            اعتکافم کوی تو شد چونکه بخشنده تری
روزیم کن بار دیگر کـاظمین و کربلا            این من و این اشک و آه و این دو چشمان تری

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترکیب بند

در سـاحـل جـود خـدا بـاران گـرفـتـه            باران نور و رحمت و احـسان گرفته

مـی‌بـارد انـوار کـرم از هـر کــرانـه            شب‌های دلـگـيـر زمين پـايـان گرفـته


از سـوی جـنّت سـورۀ ياسـين رسـيده            خاک مـديـنه عـطـر الـرّحـمان گرفته

داده خـدا ماهی به خـورشـيد رئوفـش            آرى دعـای حـضـرت جـانـان گرفـته

نـسـل امـامـت مـی‌شـود پـايـنـده با او            از برکـتش دل‌های شيعـه جان گرفـته

او می‌رسد جـود و سخا معـنا بـگـیرد

در قلب عـالم نور و رحمت پا بگیرد

عـالم همه قـطـره اگر دريا تو هـستی            کل خـلائق عـبـد اگر مـولا تو هـستی

فـيـض وجـود تـوست رزق اهل دنـيـا            بــاران جــود عـالـم بـالا تـو هــسـتـی

مانـده‌ست ابتـر، کـيدِ بدخـواهان شيعه            روشن‌ترين تـفسير أعـطـينا تو هستی

مانـنـد کـوثـر چـشـمـۀ جـاری نـوری            با اين حـساب آئـيـنۀ زهـرا تو هـستی

ای که دل از بابـا ربـوده خـنـده‌هـایت            آرامـش هـر لحـظـۀ بـابـا تـو هـسـتـی

ابن الـرضایـی، تو کـريم بن کـريـمی

ما چـون گـدایی یا اسـیـری یا یـتـیمی

چشمان تو خورشيد هر اهل يقينی‌ست            چشمان تو جنت! نه جـنّت‌آفـرينی‌ست

با عشق تو قـلـبی نـمی‌سوزد در آتش            در هر نگـاه روشنت خُلـدِ بريـنی‌ست

گـويا گره خورده دلـم با عـرش اعلی            هر رشته از مهر شما حبل‌المتينی‌ست

من روزی هر سـالـه‌ام را از تو دارم            چشمان من بر دست‌های نازنيـنی‌ست

جـود تـو دارد جـلـوه‌هـای هـل اَتـایـی

مـولا! شـفـيـع مـا بـه درگـاه خــدايـی

هر شب دل من سائل باب المراد است            آنجا که حاجتمند درگاهـش زياد است

آنـجـا که امـيـد و پـنــاه آخــر مـاسـت            آنجا که اوج هر توسل « يا جواد» است

جـز آسـتــان تـو پـنـاهـی کـه نـداريـم            اين اسـتـغـاثـه بـا تـمـام اعـتـقـاد است

در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم            دل‌هـای ما پـروانۀ بـاب الجـواد است

هر شب دل من در هوای کاظمين است

در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

دست کـریـم، روزی من را زیـاد داد            آبـی طـلـب نـکـردم و دیـدم مُـراد داد
از خالِ هـاشـمیِ لـبـش کـعـبه ساخـتم            ما را حـکـایتِ سـر زلـفـش به باد داد


شکـر خـدا که فـاطـمه در راه بنـدگی            کـار مـرا حـوالـه به خـیـرالـعـبـاد داد
با یا رضـا به حـلـقۀ این در زدم ولی            دیـدم جـواب سـائل خود را جـواد داد

اینـجـا اگـر تـمـام گـداها نـظـر شـدنـد
احـساس می‌کـنـند که محـتاج‌تـر شدند

نـزد کـریـم تـحـفـۀ بـهــتـر مـی‌آورنـد            کاسه گـلاب ناب ز قـمـصر می‌آورند
مهـمـان‌مـان کـنـید بـگـوئـیـم یا جـواد            تا اشک را ز چـشمۀ کـوثر می‌آورند
در کاظمین عریضه نوشتیم دستِ جمع            دیـدیم یـا رضـا ز حـرم در می‌آورنـد
آنـانـکـه آشـنـای هـمـیـن خـانـواده‌انـد            کی رو به سوی خـانۀ دیگر می‌آورند

از سـوی عــرش آمـده دردانـۀ رضـا
مست شـمـیـم فـاطـمه شد خانـۀ رضا

صحرا چقدر صورت لیلا کشیده است            مجنون منم که دیده به دریا کشیده است
توصیف آفتاب هم بکنم باز ناقص است            مثل پدر درست به زهـرا کشیده است
شب تا سحـر دعـای جوادالائمه است            ما را حساب کرده و بالا کـشیده است
میل رسیـدنِ دو سه بوسه به مرقـدش            مشـتاق را به آن سر دنیا کشیده است

هر کس شده هـوایی و دلـدادۀ حـسـین
پـل می‌زنـد ز جاده مشهـد به کاظمین

یک بام دارد و دو هوا، غیر این که نیست            صحن شماست صحن رضا، غیر این که نیست
هـر چـند بـرده نـوکـر تـو آبـروی تـو            من منتسب شدم به شما، غیر این که نیست
از من مگـیـر گـوشـۀ باب الجـواد را            حاجات دنیویِ گدا، غیر این که نیست
امشب اگر کسی درِ این خـانه را زده            دارد هوای کرببلا غیر این که نیست

پـس بـاز هـم بـیـا و جـواب مــرا بـده
پس باز هـم بـیا و بـخـر، کـربـلا بـده

: امتیاز
نقد و بررسی

بند آخر این ترکیب بند به دلیل عدم رعایت شأن اهل بیت و همچنین تحریفی بودن مطالبش کلا خذف شد

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

من از ازل گـدایـم و او از ازل جـواد            مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی‌بَـدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد            در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد


صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

دسـت خُـداسـت دسـت امـامِ جـوادِ من            عرش خُـداست روضۀ باب المُرادِ من
لطف زیـاد اوست که مـانده‌ به یادِ من            یک‌جـملـه است نـغـمـۀ هر بامـدادِ من
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

او را دلـیـل بـارش بـاران نـوشـتـه‌انـد            در مـدح او مـلائکـه قـرآن نـوشـته‌اند
چـشم و چـراغ شاه خـراسان نوشته‌اند            روی عـقـیق دست کـریـمان نوشـته‌اند
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

با‌ مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو            شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غـمش خـوشیم بیا از طرب مگو            در پرده‌ای بلند بخـوان؛ زیر لب مگو
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

دل یا کریم گفت و زبان یا جواد گفت            باید نـیاز خـویش به بـابُ الـمراد گفت
گـنـبد زبان گشود و دم گوش باد گفت            شد برکـتـش زیـاد کسی که زیاد گـفت
صَلِّ‌ عَلی مُحـمّد و صَلِّ عَـلی‌َ الجَـواد

مـائـیـم سـائـل سـر بــازار کـاظـمـیـن            هـستـیم تا هـمیـشه بـدهـکـار کاظـمین
بـیـچـارۀ رضـا و گـرفـتـار کـاظـمـین            گـفـتـیـم بـا تــمـامـی زوّار کـاظــمـیـن
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

تنهـا به بـذل دست تو دارد نظـر فقـیر            اینجـا نیامـده‌ست پی سـیم و زَر فـقـیر
پُرکرده‌ است‌ کیسۀ ‌خود را اگر فـقـیر            یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

ای دل بـه شـادی دل آل عـبـا بـخـوان            پیـوسـته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفـای امامِـینِ ما بخوان            مصـراع آخـرست بـیا با رضا بخوان
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

مــظـهــر نــور کـبـریــا آمــد            ثــــمــــر بــــاغ انـّــمـــا آمــد
شب گذشت استخاره کردم من            آیـه والـشـمـس و الضحی آمد


نور در نور تا که شد مسـتور            گــوئــیــا بــاز هــل اتــی آمـد
وارث و سـفـره‌دار زهـرا شد            نــهــمــیــن اخـــتــر ولا آمــد
پـارۀ قـلـب حـضـرت سلـطان            آیــۀ کـــوثـــر از رضــا آمــد
نــام او شــد جــــواد آل‌الــلــه
وَحــــدَه هــــو لا ‌الــه الـــلــه
همه در سـایه سـار پَرچـیـنش            خـطـبـۀ فـاطـمـه بــود دیـنـش
بین رکن و مـقـام ضـجـه زده            این هـمـان شـد مدال زریـنش
یـاد غـمـهــای مــادر افــتــاده            گشته نمـناک چـشم حق‌بـیـنش
ارث بُــرده ز حــیــدر کــرار            بخـشش و جود گـشته آئـیـنش
اسـم او شـد مـحـمـد از آن رو            مصطفی گشته طور سیـنـینش
عـلـت مـمـکـنــات آمـده اسـت
روح صوم و صلات آمده است
ایـن جــوادالائـمـۀ زهـراسـت            معنی هل‌اتی و جود و سخاست
بـهـتـرین مـولـد امـامـان است            پـسـر ارشـد امـام رضــاسـت
دستـهـایش گـره گـشـای بـشـر            همه عالم به عشق او برپاست
خـانـه‌اش مـأمـن تـمـامی خلق            این سرا بر همه سرای شفاست
من به هر سو روان شدم گفتم            خاک پایش به چشم اهل ولاست
گل شکـفت و کـویر گلشن شد
از نگـاهـش مدیـنه گـلشـن شد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

بـر سـر مـأذنـه گل داده اقاقیِ سـپـید            باز هم نغمۀ «أین الرّجبیون» پیچـید

مـاه دلـدادگـی و مـاه وصـالِ مـا شـد            بازهم لطف و کرم شامل حالِ ما شد


از همه ثـانـیه‌هـایش برکـت می‌بـارد            چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد

کاش با دست عـلی آب حـیاتی برسد            فاطـمه لطف کـند برگ بـراتی برسد

تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم            در شبِ عـیـد به پـابـوسی آقـا برویم

آن امامی که رئوف است و پسردار شده            حُسن بی‌حد شده، آئیـنۀ سـرشار شده

هـشتمین نور شده صاحب دردانه بیا            محض تبریک به زهرا و به شکرانه بیا

نور چشمان رضا در دل ما جا دارد            پسر حـضرت نجـمه چه تـماشا دارد

گــذر دل بــه درِ خــانــۀ او افــتــاده            کاظمینی شده هر کس که سلامی داده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات پایانی این مثنوی به دلیل اشاره به ولادت حضرت علی اصغر کلا حذف شد موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم ماه رجب و محاسبه شش ماه تا روز عاشورا صحیح نیست و در هیچ مقتل معتبری هم نیامده است. لازم به ذکر است در تاریخ یعقوبی (۲ / ۲۴۵) و تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ ( ۱۵۰)  آمده است که آن کودک در همان لحظه به دنیا آمده بود. در تاریخنامه طبری ( ۷۱۰/۴ ) یک ساله، در الطبقات الکبری (۵/ ۱۰۱) سه ساله ذکر شده است، در تاریخ الامم والملوک، اعلام الوری، کشف الغمه، جلاء العیون، الاحتجاج هم کلمه کودکی و در کتب تَذْکِرَةُ الْخَواص، لهوف، مقاتل الطالبیین، ارشاد، الکامل فی‌التّاریخ ،اخبارالطوال، البِِدایَةوالنَّهایة، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، منتهی الآمال، نفس المهموم و بحارالأنوار کودک خردسال و در مُثیرُالأحْزان، روضة الواعظین  و و زیارت ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) کودک شیر خوار نام برده شده است. در هیچ یک از منابع قرن اول تا سیزدهم شش ماهه بودن حضرت علی اصغر نیامده است و برای اولین بار در قرن چهاردهم در کتاب ذخیرة الدارین (۱۴۱) و همچنین مقتل جعلی منسوب به ابی مخنف و بعضی از کتب امروزی اشاره به شش ماهه بودن شده است. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید 

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده

 بکـوش! که انـوار معـرفـت اینجاست            عطش بیار که دریای مرحمت اينجاست

به تـشنگـانِ معـارف، دهـند آب حـیات            رهِ رسـیدنِ بر حـقِ معـرفـت اینجاست


خـبر رسـید که وجـهِ خـدا تجـسّم یافت            اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست

نـدا دهـند ز جـنّت، مدیـنه شد رضوان            شتاب کن که زُدایـنـدۀ غـمت اینجاست

به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن            که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست

نـظـر به حـجـرۀ نـورانیِ امـامـت دار            که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست

پس از گذشتِ چهـل سال انتظار اینک            ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست

چو بر "سبیکه" دمیـدند روحِ زهرایی            عروس فاطمه می‌گفت دلبرت اینجاست

و بر جـوادالائـمّه سـلامِ جـبـریل است            که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست

خـدا به قـلب رضا اینچنین کـند الـهـام            امـامِ جـود، امـامِ مـلاطـفـت اینجـاست

ز لعـلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد            که آیه‌هـای وِلا را مشاهـدت اینجاست

سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار            چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست

به روی دست رضا ماهِ او نمایان است            دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست

کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر            چقدر بوسۀ نازک به غبغبت اینجاست

به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست            هزار نکـته به گـفتارِ مطلبت اینجاست

پـدر زده بـه سـرِ دامـنِ ولایت چـنـگ            هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست

نسـیـمِ بـاد صـبا را موافـقـت اینحاست            همه حقیقـت حق را عبودیت اینجاست

هــمـانــکـه بــاورِ روز مــعــاد آورده            پـیـام داد که جای مهـاجـرت اینجاست

بیا و از پـدر، اوصافی از پـسر بشـنو            که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست

سخن درست شـنـو از حـقـیقـتِ برکت            تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست

بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بی‌خبر است            معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست

نه اخـتـیار و بـهـانه بـده به دشمنِ دین            نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست

ز وعده‌های دروغین گریز باید داشت            کلیدِ عزّت و فـتح و مقاومت اینجاست

هـدایتِ نـبـوی، وارثِ حـسـینی اوست            عدالت عـلـوی بهـر مملکـت اینجاست

و در مقـابلِ ظالـم، سکـوتِ او هـیهات            برای امت قـرآن، مجـاهـدت اینجاست

جوابهای دقـیقـش به "اِبنِ اَکـثَم" گفت:            هدایت همگـان در مناظـرت اینجاست

به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست            خدا گـواه که معـراجِ منـزلت اینجاست

کـلام او هـمـه قـرآن، مـرام او عـترت            هزار آینه در یک مکـاشفـت اینجاست

«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت»            هزار مسئـله را حـلّ مسئـلت اینجاست

هنوز درد نگـفته، به فکر درمان است            کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست

هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم"            رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست

اگر سلامتِ عـقـل از امـام می‌خـواهی            بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست

غـلامیِ درِ ابنُ الـرضـاست سـلـطـانی            مقام و منزلت و شأن و مرتبت اینجاست

گـدایـی از سـرِ کـوی جـواد بـایـد کرد            ز جودِ او همۀ حُسنِ عاقـبت اینجاست

سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت            رهِ بهـشتِ برین را مـداومت اینجاست

نـمـازهای شـبـش مثـل مـادرش زهـرا            قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست

بـه نــامـۀ عــمــلِ مـا عــنــایـتـی دارد            گـناه بخشد و دریای مغـفرت اینحاست

چو او تجسّمِ تقوا و عـبد صالح کیست            امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست

تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر            امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست

پدر رضا، پـسرش هـادی و نوه مهدی            »بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَـلق» مِیمـنَت اینجاست

ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست            مـدافـعـیـنِ حـرم را مدیـریت اینجاست

برای کرب وبلا تا هنوز گـریان است            به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست

فـدای صبـح و مـسای امـامِ در مـقـتـل            امامِ منـتـظران را مـشایعـت اینجـاست

: امتیاز